شروعی تازه
سلام دوستان خوبید؟! این روزها حسابی گرفتار درس و دانشگاهم نتونستم خاطرات پسرم رو بنویسم اما همه رو ثبت کردم تا توی یه فرصت مناسب مثل حالا بنویسم
پسرم خیلی اقا شده وقتی که میرم دانشگاه پیش مامان جون میمونه وهمه خیلی ازش راضی هستن اما هنوز من دلتنگ میشم و خیلی برام سخته اما وروجک حسابی خوش میگذرونه و هر بار با دست پر از خونه باباجون اینا میاد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی