اهورا به اداره میرود
چند روز پیش مامانی برای یه سری کارهای تحقیقاتیش مجبور شد بره اداره شیلات اما نمبدونستم باید پسری رو چیکار کنم بلاخره تصمیم گرفتم پسری رو با خودم ببرم خیلی ذوق کرد پیش خودش فکر میکرد اداره یه چیز خوردنیه! خلاصه رفتیم اداره پسرم اونجا خیلی اقا و اروم بود همه همکارای قدیمی خیلی خوششون اومده بود و ازش تعریف میکردن اونم حسابی خجالت میکشید قربون پسر خوب و خجالتی خودم برم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی