، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

عشق بابا و مامان

دل نگرانیهای مادرانه

1391/6/31 11:36
نویسنده : مامان اهورا
473 بازدید
اشتراک گذاری

از اول مهر باید برم دانشگاه از یک طرف خوشحالم ام از یک طرف هم خیلی دلواپسم استرسچون نمیدونم پسرکم رو چیکار کنم اخه باید برم خرمشهر ونمیتونم اهورا رو تنها بزارمنگرانخیلی به خودم وابسته است مامانم میگه بزارش پیش خودم اما نمیدونم اهورا به مدت طولانی میمونه یا نه؟متفکربیچاره مادرها تا ما بچه هستیم باید ما رو ساپورت کنن وقتی هم بزرگ شدیم بچه هامون روابرومخصوصا مامان من که خیلی زحمت منو کشیده و من هیچ وقت نمیتونم جبران کنم فقط میتونم بگم خیلی دوست دارم مامان گلمماچبغلقلبخلاصه دنبال یه راه حلم متفکرامیدوارم بتونم بهترین راه رو پیدا کنممژه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آرشام
31 شهریور 91 16:28
موفق باشی دوست خوبم. برای رسیدن به هدف باید برخی سختی ها رو تحمل کرد. مطمئن باش اهورا هم از داشتن مامان درسخون و زحمت کشی مثل شما خیلی خوشحال می شه.