، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

عشق بابا و مامان

پکنیک در پشت بام

به نطر من برای با هم بودن و خوش گذروندن حتما وقت خاص یا هزینه زیادی لازم نیست بلکه تود خونه هم میتونید خوش باشید و از این تکراری که همه ما کم وبیش باهاش درگیر هستیم خلاص بشیم حداقل برای چند ساعت میگید چه جوری؟!!با برگزار کردن یک پکنیک کوچیک و باصفا روی پشت بام!!باور کنید خیلی میچسبه و اگه تو اپارتمان باشید خیلی بیشتر کیف میده چون ارتفاع زیاده وانگار رفتین کوه!! البته باید جوانب احتیاط رو رعایت کنید و همسایه ها رو هم اذیت نکنید و خیلی اروم و بی سر وصدا به پشت بام کوچ کنید حتما امتحان کنید مطمئننا خوش میگذره ...
10 بهمن 1391

سلامی دوباره

سلام دوستان خوبید؟بعد از یک ماه برگشتیم بلاخره امتحاناتم تمام شد خیلی سخت بود اما خدا رو شکر نتایج خیلی خوب شدن جا داره همین جا از اقای همسر وپسر گلم تشکر کنم که صبوری کردن و نهایت همکاری رو بامن انجام دادن خیلی دوستتون دارم عزیزای دلم تو این یک ماه پسرم کارهای زیادی انجام داد که مادری همه رو ثبت کرده که از شب یلدا عکسهاش رو میذارم امسال شب یلدا خونه مامان جون بودیم خاله ایه یه میز قشنگ تدارک دیده بود که پسرم حسابی خوشش اومد و یک شب خاطره انگیز برا پسرم شد مرسی خاله جون ...
10 بهمن 1391

یلدا مبارک

به صدا یلدا الهی زنده باشی انار و سیب و انگور خورده باشی  اگر یلدای دیگر من نباشم  تو باشی  وتوباشی وتو باشی ...
29 آذر 1391

پسری هنرمند

این چند مدت به خاطر هوای سرد وبارانی مجبور هستم اهورا رو تو خونه نگه دارم و برای سرگرم شدنش به هر چیزی متوصل میشم توی جمع وجور کردن اسباب اثاثیه سنگهای رو پیدا کردم که تو زمان مجردی جمع میکردم و حسابی گل پسرم رو باهاشون سر گرم کردم میگید چه جوری؟ خودتون ببینید!!!!!!!!! ...
19 آذر 1391

اسباب کشی

سلام دوستان خوبین دلم براتون تنگ شده بود  این چند وقت خیلی گرفتار هستم و وقت نمیکنم خاطرات پسرم رو بنویسم  از یک طرف دانشگاه ودرسهای خییییییییییلییییییییییییییی سنگین از یک طرف هم اسباب کشی و دنبال خونه گشتن خیلی اذیتمون کرد  این دوره زمونه هم که همه چیز رو پول میچرخه و قیمتها سرسام آور شده و متاسفانه رو مشاور املاکی ها هم نظارتی نمیشه خلاصه گرفتاری زیاد بود اما مثل همیشه بودن همسری و فرشته کوچولوم دل گرمی بزرگی بود برام تا باز هم سختیها رو تحمل کنم واقعا خدا رو به خاطرشون شکر میکنم و این ثروت رو با هیچ ثروتی عوض نمیکنم ...
19 آذر 1391

مرور خاطرات

امروز داشتم فایل عکسهای گل پسرم رو مرتب میکردم که به یه سری عکسهای بامزه برخوردم و تصمیم گرفتم بزارمشون تو وبلاگ قربون پسر نازم برم که همه طوره مثل فرشته هاست ...
2 آذر 1391

اهورا وجوجه کوچولو

دیروز که از دانشگاه اومدم با یک صحنه خیلی جالب مواجه شدم! اهورا به همراه یک جوجه! و پسری هم خیلی ذوق زده بود و اون زبون بسته رو یک لحظه رها نمی کرد!! از دیروز باهاش سرگرمه و باهاش حسابی بازی میکنه بیچاره جوجه راستی دایی شایان جوجه رو برات خریده اسمش رو هم گذاشته آرنولد!!!!!!!!!!!!! نمیدونم کجای این جوجه بیچاره به آرنولد می خوره اینم عکسهای اهورا و آرنولد!!!!!!!!! ...
16 آبان 1391

بدون عنوان

چند روزه پسرم سرما خورده مامانی خیلی ناراحته پسرم خیلی بی حاله و مامانی هم نمیدونه چیکار کنه به هر ترفندی که شده بهت سوپ وابمیوه وشلغم خوروندم خدا رو شکر امروز بهتری دیروز شلغم ها رو برات غالب زدم خیلی خوشت اومد و همه رو با اشتها خوردی اینم ده راه حل برا بقیه مامان ها البته ان شالله که بچه ها همیشه سالم وسلامت باشند وبه این چیزا نیازی نباشه ...
11 آبان 1391

بدون عنوان

هفته پیش آرشام جون با مامان مهربونش اومدن خونمون خیلی خوشحال شدم اما زیاد نموندن اما خوب بازم زحمت کشیدن دستشون درد نکنه چند تا عکس از دو تا گل پسر گرفتم برا یادگاری ...
11 آبان 1391